آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
آنچه مشخص است این است که فرهنگ بزرگترین میراث بشری است و هنر زیباترین روش انتقال این میراث می باشد . بسیاری از ارزشهای زیبا به مدد هنر فراگیر می شود و اگر فضا برای بالیدن هنر سالم مهیا نشود، چیزهای دیگری جای آن را خواهد گرفت . باید گفت که مسئولین جدید شهرستان میبد دیدگاه های جدیدی دارند و حرفهای تازه ای می زنند اما به نظر می رسد که باید همانگونه که جلساتی مفصل و پیگیرانه در بخش اقتصاد با حضور مدیران و بخش خصوصی دارند می توانند جلساتی حداقل ماهانه با اصحاب فرهنگ و هنر داشته باشند تا بتوانند به بحث و تبادل نظر درباره مشکلات این بخش بپردازند و عملا در این رابطه دست به کار شوند . تا زمانی که خود مسئولین به این امر به طور جدی نظر نداشته باشند مطمئنا کار به جایی نخواهیم برد ...
در سال جدید شاهد جلسات متعددی در ادارات و مرکز های مختلف بودیم که هیچ کدام از آنها به صورت جدی روی بحث فرهنگ و هنر وقت نگذاشته اند . با نگاهی جدی و منتقدانه می بینیم که اکثرا به هنر به دیدگاه تبلیغاتی و اعلام بیلان کاری نگاه می کنند که بس ناجوانمردانه است و یکسری هنرمند بازیچه این بازی می شوند . اما باید توجه کرد که این دوستان مسئول اگر می خواهند کاری بکنند می بایست با جدیت و با بنا گذاشتن زیرساخت های اساسی آموزش و ترویج فرهنگ و هنر این حرکت را شروع کنند و اجازه قطع این حرکت توسط مسئولین بعدی ندهند و این نیاز به بنیادینه کردن این حرکات است . در حال حاضر حرکات سطحی و بی بنیادی می بینیم که اکثرا برای این است تا بگویند فلان مسئول به فرهنگ و هنر ارزش قائل است . اما اساسا آیا این مسئولین حاضر می شوند تا پای سخنان و درد و دل های هنرمندان بنشینند و یا نه چند جلسه سوری و مسخره برای اینکه هنرمندانی جمع بشوند و حرفی بزنند و بروند و در پایان اصلا هنرمندان درک نشوند به چه دردی می خورد ؟!!!
اساسا برای ما مهم نیست که قرار است چه تغییری در فرهنگ و هنر شهر ما رخ بدهد زیرا اگر مهم بود دین را با اعقاید شخصی خود تعریف نمی کردیم و به خورد مردم نمی دادیم . مردم بیچاره درگیر مسائلی و بحث هایی شده اند که در صحبت با آنها متوجه عقده ها و درگیری های مالی و فقر فرهنگی و هنری آنها می شویم . تا جایی که در یک جمله می گویند : فرهنگ و هنر کیلویی چند ؟!! همین مسئولینی که فلانی را بی فرهنگ خطاب می کنند نگاه نمی کنند که خود برای فرزندانشان چه کرده اند و به عنوان مسئول برای فرزندان مردم شهر خود چه کرده اند . یکسری با هم همراه شویم و فعالیت های فرهنگی و هنری خود را اساسا مورد بررسی قرار دهیم . تا مشکلات را نبینیم و بررسی نکنیم و از نظرات شخصی و بی بنیاد دست برنداریم تغییری شاهد نخواهیم بود . . هرچند که فرهنگ نادرست یک شهر را نمی توان یک روزه و چند روزه و یا یکساله تغییر داد و زمان طولانی نیاز دارد ولی میتوان از جایی شروع کرد و این فقر فرهنگی را به حداقل رساند .
برای اثبات این حرف میتوان به چیزهایی اشاره کرد که در پروژه های همین مسئولین حضور خیلی از دوستان جوان از مرکز و کارآمد بودن آنها را باور دارند ولی یک جوان میبدی خیر . چرا چون تربیت نکرده ایم و نداریم جوانی که محکم حرفش را بزند و حقش را بگیرد . آیا این چیزها مشکلات کمی است ؟!!! جوان میبدی ما چه تفاوتی با یزدی ، شهرستانی و تهرانی دارد و مگر این جوان را خود ما تربیت نکرده ایم و مگر ما به عنوان مسئول نباید برنامه ای برای آینده جوانان شهر خود داشته باشیم . مگر نباید جوان ما بداند که هر چیزی جایگاه خود را دارد و همه چیز را به نام دین بر او قالب نکنیم و در ته ماجرا دیدگاه شخصی ما بوده است که سالها جوان مردم را به سویی برده است که عمرش را تلف کرده است . خوب که نگاه می کنیم از دیدگاه امیرمومنان علی (ع) آنقدر دین مبین اسلام سخت نگرفته است که ما برای جوانانمان سخت گرفته ایم تا جایی که جوان امروز ما نیز از هنر و فرهنگ ایرانی خود چیزی نداند و حتی نظری نداشته باشد .
خوب که نگاه کنیم البته جوانان کنونی ما خیلی نسبت به ده سال گذشته عوض شده اند . اما آیا خوب نگاه کرده اید که به تقلید از خیلی از شهرهای دیگر دارند دگرگون میشوند و اصالت خود را از دست می دهند . آیا نگاه کرده اید که روشنفکری ها آنها نیز از فیس بوک و دیگر رسانه ها تامین میشود و جوان ما گاهی در این راه هدف مشخصی ندارد و فقط سرگرم است ... راهی بیابیم که درست رشد کند و درست استفاده کند و هنراصیل را ارائه دهد ... در هر صورت فکر می کنیم که مسئولین نقش مهمی در هدفدار کردن فعالیت های فرهنگی و هنری مردم دارند و باید به اینها جهت دهند تا در آینده زیر دین آنها نباشند . مگر نه اینکه وقتی نهج البلاغه را می خوانیم امیر مومنان در تمام زمینه ها (سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی) فرمایشات بسیاری دارند . پس خود و مسئولین زیر مجموعه خود را مکلف بر این سخنان می دانند و حال نگاه کنیم به مسئولین که از اصل تمام فعالیت ها که فرهنگ است چقدر دور افتاده ایم . سخن زیاد است ولی به هر جهت نمی توان بدون عمل کاری به جایی برد مگر اینکه مردم و مسئولین خود را مکلف بدانند و وظیفه خود را به نحو مطلوب انجام دهند . امید به آینده ای روشن ...
سرپرست گروه تئاتر جوان غزل خداحافظی خود را خواند و آخرین نامه خود را با عنوان خداحافظ عشق من نگارش کرد ...
خداحافظ عشق من برای هجرتی است که ناگزیر رخ می دهد و تمام اهداف آن برای رسیدن به اثبات حضور انسانهایی است که با خودخواهی خود تنها منافع خود را ایجاد می نمایند و دیگران را در کرسی های انتظار می گذارند تا نوبتشان بشود و یا همین افراد را پله های ترقی خود می گذارند. این کار انتقاد شدیدی به سیستم کنونی کشور دارد و از اعماق خانواده ها تا بطن جامعه را مورد نقد و تحلیل قرار می دهد . آقایی این غزل خداحافظی را با کمک و مشاوره یکی از بهترین نویسندگان مرکز نگارش نموده است و حدود سه ماه میبد را به قصد تکمیل این کار ترک خواهد گفت .
آقایی در رابطه با پروژه نمایشی که ناقص ماند از جمله کدو گروگ ، تا آخرین نفس ... گفت که شرمنده ام ، همین . باید بگویم شرمنده ام که در بین افراد دورو دورنگ و پلیدی حضور دارم که ظاهری دوست و در پشت پرده دشمند و دکور و تمام امکانات که میلیونها هزینه برداشت با خاک یکسان کردند . متاسفم که چنین مسئولین و هنرمندانی را داریم و از خداوند جزا و عقوبت به حق و بجا را برایشان آرزمندم . چنان که خداوند می فرماید در همین دنیا عقوبت کاشته ها و کرده هایمان را باید برداشت کنیم . امید به برداشتی که منجر به روشن شدن و آگاه شدن دوستان در رابطه با ظلمی که کرده اند بشود . یا حق ...
محمد جواد آقایی میبدی سرپرست و کارگردان گروه تئاتر جوان در رابطه با تولیدات آینده این گروه گفت : ...
در حال حاضر گروه تئاتر جوان در حالت استند بای قرار دارد و یک استراحت کوتاهی نیاز دارد که آماده شروع و تولید مجدد گردد . همان طور که در بخش برنامه های آینده گروه نیز مشاهده نموده اید برنامه ها به همان شکل ادامه خواهند داشت . اما در کنار این برنامه ها نمایشی در دست آماده سازی می باشد که بنده علاوه بر نویسندگی و کارگردانی در آن بازی هم خواهم داشت . البته در این کار از توانمند ترین بازیگران استفاده خواهم کرد و امیدوارم کار شایسته و درخوری ارائه گردد .
آقایی در ادامه با گلایه از مسئولین افزود : بسیار خسته کننده و دردآور بود که علاوه بر بار مشکلات کاری و مالی در پروژه نمایشی مجلس قربانی ... مسئولین نیز مثل سابق هیچ نگاه و ارزشی برای هنر نمایش و فرهنگ و هنر قائل نشدند . واقعا بنده برای خودم و مردم شهرم متاسفم که چنین مسئولینی را داریم . مسئولینی که فقط به فکر خود هستند و تاکنون ثابت نکرده اند که به فکر رشد و پیشرفت فرهنگی این شهر هستند . مشکل فقط بی توجهی این دوستان به فرهنگ و هنر نیست . مشکل اینجاست که همه جا و در تمام زمینه ها برای اسم و رسم کار می کنند و نه برای رشد و تعالی این شهر ... دوستان فقط باید رسما دعوت شوند و رسما بنشینند و رسما بروند نمی دانم تفاوت این مسئولین با امام علی (ع) که یتیمان را به دوش می کشید چیست؟ چرا قدری خود را فرود نمی آورند؟ چرا فقط ادعای علی وار بودن را دارند ؟ اگر بد می گویم فقط یک هفته با من همراه شوید و با تمام مسئولین دیدن نمایید شما متوجه حرف من خواهید شد . اینها را باید گفت حتی اگر قرار است آخرین گفته باشد . مطمئنا این حرفها به مزاج هیچکدامشان خوش نمی آید چرا که دوستان حق به جانب هستند و دائم به یکدیگر پاس می دهند . بگذارید حرفم را با این سوال به پایان ببرم که آیا هیچکدام از شما مسئولین عزیز و خدمتگزار بعد از دیدن دعوتنامه و بلیط رایگان و تبلیغات شهری نمایش مجلس قربانی ... حاضر شدید برای دیدن آن اگر خود نمی آیید حداقل دیگران را تشویق و دعوت کنید تا بیایند ؟! اینها را بررسی کنید متوجه می شوید مشکل از کجاست ...
سرپرست گروه تئاتر جوان شهرستان میبد بعد از اختتامیه بیست و سومین جشنواره تئاتر استان یزد در جمع اعضای گروه خود گفت : خدا را شاکرم که نتیجه زحمات ، تلاش و تصمیمات درست را همه با هم می بینیم ...
هنرمندان عزیز در ابتدای راه و در این تلاطم مشکلات مطمئنا سخت بود که نتایج بهتری گرفت . شاید حق شما و یا گروه های دیگر را خورده باشند ولی شما باید بدانید که ملاک ما جشنواره ها نخواهند بود ملاک ما تلاش برای به دست آوردن علم درست تئاتر و ارائه درست نمایش به مردم است رتبه واقعی را مردم به ما خواهند داد . مطمئن باشید ما با کمک مردم بیشتر می توانیم رشد کنیم و این شعار جدید تئاتر برای مردم جشنواره بسیار خوب است .
جشنواره امسال نقاط ضعف بسیار داشت ولی باید دانست که حرکت شروع انجمن بود و باید همه با هم کمک کنیم تا جشنواره های بهتری در سالهای آینده برگزار شود . بنده به شخصه از کیفیت کار خود راضی نبودم و این اجرا را در حد توانایی خود نمی بینم بلکه بسیار قوی تر و با کیفیت بهتری باید کار را ارائه می کردیم . اصلا دوستانی که رتبه آورده اند به دوستانی که نیاورده اند نگاه ضعیف یا قوی نکنند که این رتبه ها مقطعی و نا کارآمد است . برای رشد باید ساعت ها ، روزها و سالها تلاش کرد و برای این عرصه مهلت استراحت نخواهد بود .
جشنواره امسال تجربه خوبی بود هر چند که موفق به دیدن هیچ کاری نشدیم ولی می توانیم در اجراهای عموم کارها را ببینیم و به نقاط ضعف خود پی ببریم . به هیچ عنوان ما بهترین نیستیم مگر اینکه به درجه ای برسیم که دیگران مجبور باشند تا ما را بهترین بدانند . ما باید کاری کنیم که داوران چاره ای جز اهدای لوح برتر را نداشته باشند و در اینجاست که شما درجه واقعی خود را گرفته اید .
باید تلاش کرد باید تا زنده اید در تکاپو باشید و اصلا از زخم زبان ها و حرفها ناراحت نشوید هرچه می گویند خود نتیجه اش را می بینند و من مطمئنم با راستی و صداقت و درستی موفقیت از آن ماست . بیایید به تلاش هایمان جهت بدهیم و هدف را مشخص کنیم . بیایید از تصمیم های شتابزده حذر کنیم و با اندیشه و درست و به جا تصمیم بگیریم . یکی از تصمیم های درست ما تولید نمایش مجلس قربانی دخترکی ... از بطن نمایش کدو گروگ بود که واقعا با این زمان بیست روزه خوب توانستیم به نتیجه برسانیم و این یعنی ما می توانیم .
بچه ها خواهش من این است که از کدورت ها دوری کنید و این اتحاد را تا آخرین لحظه نگه دارید که چیزی جز اتحاد به پیروزی شما کمک نخواهد کرد . خوشحالم که همه خوشحالید که دوستانتان رتبه کسب کرده اند و این یعنی یکپارچگی و یکرنگی ... هرگز فکر نکنید که در یک گروه همیشه باید خندید و شاد بود گاهی دعوا و کدورت پیش می آید ولی برای رفع آن تلاش کنید و نگذارید کدورت ها باعث از هم پاشیدن شما شود . از همین الان پروژه جدید کاری ما آغاز می شود و تجربه جدید ما شکل میگیرد . پس پیش به سوی موفقیت های آینده ( و ای مرغان سرد و گرم چشیده از پای نیفتید )...
نمایش مجلس قربانی دخترکی که معصوم نام داشت توسط گروه بازبینی بیست و سومین جشنواره تئاتر استانی یزد بازبینی شد ...
در این بازبینی که آقایان ابوالحسنی ، سیفی ، نیک آئین ، سلیمی و مهریزی زاده حضور داشتند کار نمایش مذکور بازبینی گردید و نقاط ضعف و قوت کار به کارگردان گفته شد . در این بحث و گفتگو که بعد از اجرای نمایش به مدت یک ساعت به طول انجامید . به نقاط خوبی اشاره شد و در این گفتگو سعی شد تا راهکارهای مناسبی برای اجرای بهتر کار ارائه گردد . در هر صورت آقایی نمایش ارائه شده را از کدو گرگ الهام گرفته و در این کار سعی کرده بود تا نقاط ضعف خود را بپوشاند و نظرات کارشناسان مربوطه نشان می داد که موفق بوده است . در کل بازبینی بسیار خوبی بود و نتیجه کار برای همه بچه ها و حتی بازبین ها رضایت بخش بود حرکت گروه تئاتر جوان در جهت ارائه کارهای جدید و استفاده و راهنمایی گرفتن از اساتیدی از قبیل کوروش زارعی ، کوروش نریمانی و سیروس همتی حتما کمک خوبی به گروه هنری کرده است و خواهد کرد . کارگردان نمایش گفت : در ارائه متن نمایش از کمک این سه دوست عزیز بی بهره نبودم و مشاوره بسیاری گرفتم . اما در کنار کار تلاش بی وقفه بچه های گروه بیشتر مورد اهمیت بود . شاید بچه ها بعضی از روزها 15 الی 20 ساعت وقت خود را در به سرانجام رساندن هر دو پروژه نمایشی به کار گرفتند .
البته باید گفت بعد از بازبینی از این اساتید حضوری نیز دعوت شد که نتایج خوبی را در کار به وجود آورد . اولین کسی که در هر دو پروژه همکاری خوبی داشت کوروش زارعی بود که چند روزی در کنار گروه اجرایی نظرات ارزشمند خود را داد و به گروه کمک زیادی کرده است . در دراماتورژی متن کارها کوروش زارعی کمک بسیار زیادی کرد و باعث شد تا کارگردان کار بتواند راحتر به اهداف نویسندگی و کارگردانی خود برسد .
محمد جواد آقایی میبدی اعلام کرد از این به بعد در تمام پروژه های نمایشی که بنده نویسنده و کارگردان هستم از نظرات کارشناسی همه هنرمندان خوب شهرستان ، استان و کشور استفاده خواهم کرد و در این امر بسیار مسر هستم و لازمه رشد خود و عوامل خود را این حرکت مید انم .
آقایی در ادامه گفت : دوست دارم تا همه بدون غرایض شخصی به هم کمک کنیم و در این راه بنده از هیچ کمک و عملی دریغ نخواهم کرد . خواهید دید در مدت کوتاهی تئاتر میبد همچون گذشته در تاریخ استان یزد و کشور درخشان خواهد شد و این حرکت به تنهایی مقدور نخواهد بود . بنده در همین جا اعلام می کنم به کمک همه دوستان و هنرمندان تئاتری شهرستان و استان نیاز دارم و مطمئنا با هم می توانیم شاهد رشد خوبی برای هم باشیم . با منم ها کاری درست نخواهد شد و ما باید تشنه یادگیری و رشد درست باشیم تا راهی را مدت های طولانی اشتباه نرویم و بعد برگردیم سرخانه اول ... ما باید تلاش کنیم تا راه درست و صحیح هنری را طی نماییم و این نیازمند کمک گرفتن از اساتید و کارشناسان مربوطه هست . البته باید گفت که یکی از بزرگترین اساتید تئاتر استان جناب آقای سید ناصر امامی میبدی هست که ما همیشه و در همه کارها از نظرات ایشان استفاده کرده ایم و ایشان نیز نظر لطف خود را از ما دریغ نکرده اند .
مدیرعامل بنیاد علمی، فرهنگی تعزیه و همایشهای آئینی درباره برنامهها و فعالیتهای این بنیاد توضیحاتی را ارائه کرد...
حسن محمدباقر اظهار داشت: بنیاد علمی، فرهنگی تعزیه و همایشهای آئینی نخستین نهاد پژوهشی است كه به شكل زیرساختی به امر نمایش آئینی اسلامی تعزیه مبادرت ورزیده است.
وی با اشاره به اینکه در این مدت تعامل خوبی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتهایم اظهار داشت: درصدد هستیم تا مجموعه كارهای پژوهشی به عنوان دستاوردهای این بنیاد را در اختیار نهادهای متولی تعزیه قرار دهیم.
محمدباقر گفت: مصر هستیم اقدامات صورت گرفته در امتداد هم باشد و موازیكاری اتفاق نیفتد.
مدیرعامل بنیاد علمی، فرهنگی تعزیه و همایشهای آئینی افزود: تا به این لحظه خروجی پروژههای پژوهشی بنیاد در مورد بازی محلی اقوام ایرانی به نتیجه رسیده است و این مجموعه در قالب 10 كتاب در مراحل تصحیح و ویراستاری است و قصد داریم در آینده نزدیك برای صدور مجوز چاپ این مجموعه به ارشاد مراجعه كنیم.
به گزارش از سرپرست گروه تئاتر جوان در نمایش کدو گرگ از دو کارشناس دعوت به همیاری و مشاوره کردیم . یکی از این دو هنرمند محبوب، دوست عزیز آقای کوروش زارعی بود و در کنار ایشان هنرمند خوش نام آقای کوروش نریمانی بودند که با اشتیاق پذیرای این دعوت برای همیاری شدند ...
کارگردان نمایش کدو گرگ گفت : در مراحل اولیه تولید نمایش از مشاوره بسیاری از کارشناسان و هنرمندان محبوب شهرستان ، استان و کشور استفاده کردم ولی تصمیم دارم در اجرای این نمایش از نظرات کارشناسی یکی از این دو عزیز و هنرمند دوست داشتنی استفاده کنم . امید دارم که با کمک این دوستان آینده تئاتر میبد را به سمت و سوی بهتری هدایت کنیم و این حرکت پایانی نخواهد بود .
مطمئنا نقص و ایرادهای زیادی در کار ما وجود دارد که باید رفع گردد . ولی این را باید دانست که هدف ما یادگیری و آموزش درست هنر تئاتر می باشد . پس برای تحقق این هدف به هر عمل شایسته ای دست خواهیم زد و با این هدف مقدس به اهداف عالی انسانی نیز خواهیم رسید . نمی توانیم در فضای خفقان باقی بمانیم و به کسانی نگاه کنیم که فقط ادای حرفه ای ها را در می آورند . ما باید اصالت حرفه ای بودن را حفظ کنیم . مثال کوچکش این است که به بچه ها یاد می دهیم که بدانند : افتادگی آموز اگر طالب فیضی ..... به قول استاد تهرانی هر گز تصورم این نیست که تئاتر کار می کنم تا چیزی را که می دانم به مخاطب گوشزد کنم ؛ بلکه به نظر من تئاتر یعنی کشف ندانسته ها و تئاتر کار می کنیم چون پرسش داریم و برای رسیدن به آن جواب، تلاش می کنیم .
ویلای من ماجرای پیرمردی ۹۰ ساله و پولداره که قراره بهزودی فوت کنه. از طرف دیگه ارسلان و هدایت، دو مرد شکست خورده ان که در رستوران کار می کنن و مدام تحقیر می شن.
یه روز این دو مدرکی پیدا می کنن که مربوط به همان پیر مرد ثروتمنده. اونها وسوسه می شوند دست به کار خلاف بزنن که …….
ویلای من سریال ۴۴ قسمتی طنزی به تهیه کنندگی و کارگردانی مهران مدیری و فیلمنامهنویسی امیر مهدی ژوله و خشایار الوند است که بصورت هفتگی در بستهبندیهای دو قسمتی طی ۲۲ هفته در شبکه نمایش خانگی توزیع خواهد شد.
زن بابا از مرد هزار چهره جلو زد !!!
در دومین جشنواره جام جم که قرار است ۹ بهمن ماه برگزار بشود و مربوط به انتخاب بهترین سریال کمدی یک دهه اخیر تلویزیون است، در لیست شبکه ۳ برای معرفی بهترین سریالهای کمدی یک دهه اخیر هیچ نامی از سریالهای موفق مهران مدیری دیده نمیشود!
آیا مدیران شبکه سه فراموش کردهاند که سریالهای موفق و پرمخاطبی چون “نقطهچین”، “شبهای برره”، “مرد هزار چهره” و حتی “باغ مظفر” در این شبکه تولید شده است؟ آیا محبوبیت و کیفیت سریالهایی چون “شبهای بربره”، و “مرد هزار چهره” با “مسیر انحرافی” و “زن بابا” یکی است؟ مگر میشود مهران مدیری و سریالهایش را جزو موفقترین سریالهای کمدی تاریخ تلویزیون بعد از انقلاب ندانست؟ مگر افکار عمومی قبول میکنند؟
سکوت مدیری در برابر تهیهکنندگان قهوه تلخ برای چیست؟
به هر حال در این برنامه، تلویزیون از ناتمامی قهوه تلخ گفت، اما نگفت که مهران مدیری در توضیحات خود درباره کار جدیدش “ویلای من” که به زودی راهی شبکه خانگی میشود، چه گفته است. نگفت که مدیری تأکید کرده است که: ـ مسؤولیت تمام و کمال این کار با من است؛ تهیه کنندگی، کارگردانی، اجرای پروژه، ساخت و … ، و هر آنچه که به این پروژه مربوط است، مسئولیتش با من است. جوایزش، کیفیتش، به اتمام رساندنش، پخش منظم هفتگیاش و هرچه که به این پروژه مربوط میشود. به عبارتی مدیری تلویحاً و با همان حجب و حیای هنری خودش که مورد توجه مردم نیز هست، بر عدم مسئولیت و توان تأثیرگذاری خود به عنوان کارگردان در قهوه تلخ اشاره کرده است و به مسئولیت ناپذیری تهیهکنندگان قهوه تلخ در قبالِ هم عوامل سریال و هم مخاطبان و مردم اشاره داشته است. امری که موجب شده تا او با این شدت در ویلای من تأکید کند که همه مسئولیت کار از جمله تهیهکنندگی این سریال برعهده من است.
در ادامه مدیری میگوید: ـ دلیل این که این کار را شروع کردم اصلا همین بود. ترمیم کردن و پاک کردن هر آنچه که در کار قبلی اتفاق افتاد. این تنها کاری است که من میتوانستم بکنم. چه کار میتوانستم بکنم دیگر؟ سختیهای قهوه تلخ برای ما به عنوان اولین تجربه شبکه خانگی پر از آزمون و خطا بود و الان تازه پیدا کردهایم که چه کار باید بکنیم و چه کارهایی را نباید بکنیم. الان میدانیم چه جوری باید پروژههای اینچنینی را مدیریت کرد و جلو برد… صحبتهای کامل هنرمند مردمی مهران مدیری و درد دلهای او را، هم از طریق سایتها و فضاهای مجازی و هم در ابتدای قسمت اول سریال “ویلای من” میتوانید ببینید و بدانید که چگونه این چهره دوستداشتنی هنر معاصر ایران را طی روزهای اخیر با بیرحمی و به دلیل کار نکرده و مسئولیت نداشته مورد هجوم و تخریب قرار دادهاند: به قول شاعر: گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری!
مهران مدیری: ویلای من، با انجام تمامی تعهداتش به پایان خواهد رسید، چون تمامی تعهداتش بر عهده شخص من است
مهران مدیری این روزها سخت مشغول تولید سریال “ویلای من” است. سریالی که پس از ناتمام ماندن “قهوه تلخ” تولیدش آغاز شده و قطعاً با علامت سوال های فراوانی روبرو است. اما به نظر می رسد این بار قرار نیست با بدقولی های “قهوه تلخ” روبه رو باشیم. این بار با خود مهران مدیری طرفیم. کسی که علاقه و تعهدش به مخاطبان را سال هاست ثابت کرده. شاید توضیحات مهران مدیری درباره قهوه تلخ و مجموعه جدیدش “ویلای من” را دیده باشید و اگر ندیدهاید در سایتهای و خبرگزاریها قابل مشاهده است.
حتماً خاطرتان هست که مهران مدیری برای طرفداران و مخاطبانش گفته است که: “مسؤولیت تمام و کمال سریال ویلای من با من است؛ تهیهکنندگی، کارگردانی، اجرای پروژه، ساخت و … ، و هر آنچه که به این پروژه مربوط است، مسئولیتش با من است. جوایزش، کیفیتش، به اتمام رساندنش، پخش منظماش و هرچه که به این پروژه مربوط میشود.”
حالا که خیالمان راحت است که این بار همه چیز سریال “ویلای من” با مدیری است، مطمئنیم که او در پایان آخرین قسمت سریال ویلای من باز هم با ما حرف خواهد زد و امیدواریم به گفته خودش “آن لحظه، لحظهای باشد که من سربلند باشم و بگویم که کار را انجام دادهام. تمیز، تا به آخر، با انجام تمامی تعهداتی که بر عهده شخص من بوده که همه این کار، تمامی تعهداتش بر عهده شخص من است.”
با این حساب، خوب است نگاهی بیندازیم به ویژگیهای سریال “ویلای من” آخرین ساخته مهران مدیری که به اعتقاد خودش در زمره بهترین آثار او قرار میگیرد. سرمایهگذار و مجری طرح این سریال مؤسسه “گلرنگ رسانه” است که اهدا و ضمانت جوایز را نیز بر عهده دارد و پیش از این، سریال “ساخت ایران” با مشارکت این مؤسسه تولید و به طور منظم و تا آخرین قسمت توزیع گردید که همین امر بیانگر توان این موسسه در نظم توزیع و اتمام سریال است.
به گزارش از واحد تولید، جدیدترین طرح نمایشی کارگردان گروه جناب آقای محمد جواد آقایی میبدی آماده تمرین شد . در این طرح که از جنبه های مختلف توسط چند تن از اساتید مورد بررسی قرار گرفته است و حتی هنوز مراحل تکاملی خود را در پیش دارد . کارگردان سعی دارد تا بعد از چندین اتود اولیه و شناخت اساسی توانمندی های خود و اعضای گروه، نسبت به علنی نمودن آن اقدام نماید . آقایی گفت : ...
هنوز فقط بخش کوتاهی از این نمایش کارگاهی آماده شده است و بنده در صدد به دست آوردن اطلاعات بیشتری در رابطه با اینگونه نمایش ها هستم . شاید بهتر باشد که در جمع دوستان و اعضای گروه فعلا بخشهایی از این نمایش مطرح شود و در صورتی که اتودهای بنده جواب داد به تکمیل آن بپردازیم . اصلا سعی ندارم که به بهانه تولید یا بیلان کار به این پروژه نگاه کنم . بلکه بهتر می بینم تا رویکرد تازه ای را به نمایش های آیینی و سنتی را در این کار نشان دهم که صد در صد نیازمند کمک اساسی بزرگانی در کشور یا حتی استان یزد و شهرستان میبد می باشم . در این کار بنا را بر این می گذارم تا نسبت به کارهای قبلی تفاوت اساسی و بنیادی را ایجاد نمایم چه از لحاظ سبک اجرا که در این کار خیلی مهم می باشد . و چه در نحوه بازی و اجرای دکور که نظر برخی از دوستان کارشناس را در این کار حتما لحاظ خواهم نمود . امیدوارم با کمک دوستان عزیز که دورا دور با هم در تماسیم و دوستانی که در کنار هم هستیم . بتونیم جدیدترین و به یادماندنی ترین تجربه را از این اثر داشته باشیم . البته با لطف حضرت دوست که هر چه داریم از اوست ...